14 Quotes by Forough Farrokhzad

Forough Farrokhzad Quotes By Tag

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    I believe in being a poet in all moments of life. Being a poet means being human. I know some poets whose daily behavior has nothing to do with their poetry. In other words, they are only poets when they write poetry. Then it is finished and they turn into greedy, indulgent, oppressive, shortsighted, miserable, and envious people. Well, I cannot believe their poems

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    When my trust was suspended from the fragile thread of justice and in the whole city they were chopping up my heart's lanterns when they would blindfold me with the dark handkerchief of Law and from my anxious temples of desire fountains of blood would squirt out when my life had become nothing nothing but the tic-tac of a clock, I discovered I must must must love, insanely.

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    من پري كوچك غمگيني رامي شناسم كه در اقيانوسي مسكن داردو دلش را در يك ني لبك چوبينمي نوازد آرام،آرامپري كوچك غمگينيكه شب از يك بوسه مي ميردو سحرگاه از يك بوسه به دنيا خواهد آمد

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    آه …سهم من اينستسهم من اينستسهم من ،آسمانيست كه آويختن پرده اي آن را از من مي گيردسهم من پايين رفتن ا ز يك پله ي متروكستو به چيزي در پوسيدگي و غربت واصل گشتنسهم من گردش حزن آلودي در باغ خاطره هاستو در اندوه صدايي جان دادن كه به من مي گويد :“دست هايت رادوست مي دارم ”دست هايم را در باغچه مي كارمسبز خواهم شد ،مي دانم ،مي دانم،مي دانمو پرستوها در گودي انگشتان جوهريمتخم خواهند گذاشت

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    در اتاقي كه به اندازه ي يك تنهاييستدل منكه به اندازه ي يك عشقستبه بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مي نگردبه زوال زيباي گل ها در گلدانبه نهالي كه تو در باغچه ي خانه مان كاشته ايو به آواز قناري هاكه به اندازه ي يك پنجره مي خوانند

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    اگر به خانه ي من آمدي براي من اي مهربان چراغ بيارو يك دريچه كه از آنبه ازدهام كوچه ي خوشبخت بنگرم

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    هيچ صيادي در جوي حقيري كه به گودالي مي ريزد ،مرواريدي صيد نخواهد كرد .

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    زندگي شايديك خيابان درازست كه هر روز زني با زنبيلي از آن مي گذردزندگي شايدريسمانيست كه مردي باآن خود را از شاخه مي آويزدزندگي شايد طفليست كه از مدرسه بر مي گرددزندگي شايد افروختن سيگاري باشد ،در فاصله ي رخوتناك دو همآغوشييا عبور گيج رهگذري باشدكه كلاه از سر بر مي داردو به يك رهگذر ديگر با لبخندي بي معني مي گويد “صبح بخير”زندگي شايد آن لحظه ي مسدوديستكه نگاه من ،در ني ني چشمان تو خود را ويران مي سازدو در اين حسي استكه من آن را با ادراك ماه و با دريافت ظلمت خواهم آميخت

  • Tags
  • Share

  • Author Forough Farrokhzad
  • Quote

    اي دوست ،اي برادر، اي همخونوقتي به ماه رسيديتاريخ قتل عام گل ها را بنويس.

  • Tags
  • Share