7 Quotes by سبحان گنجی

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    وقتی خانه شلوغ می‌شد از مهمان، به حیاط می‌آمد و فکر می‌کرد. به خودش. سیگار هم می‌کشید که اگر کسی درِ بسته‌ی اتاق پذیرایی را باز می‌کرد و می‌پرسید چرا اینجا نشسته، بگوید دارم سیگار می‌کشم. نمی‌شود که به کسی گفت دارم فکر می‌کنم. مضحک به نظر می‌رسد.

  • Tags
  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    سوار ریل زمان می‌رسد قطار بهار و می‌کشم سر اسفند انتظار بهارولی چه فایده دارد ببدون تو این فصلبه من چه آخر اسفند؟ کسِّ خوار بهار

  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    + خب چون هیچ تصور ذهنی ای ازت ندارم . و مهم تر اینکه تو هیچ تصور ذهنی ای ازم نداری × یعنی چی؟ + خنگ نباش . یعنی تا حالا همو ندیدیم که این قضیه بخواد مهم باشه

  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    شناسنامه‌ی من برگ ازدواج ندارددرخت کاج به پروانه احتیاج ندارد

  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    سرمایه‌ی یک مرد چیست؟ قدرت؟ ثروت؟ نه! سرمایه‌ی یک مرد اسپرم است. هر چند گاهی می‌ارزد که خرج‌اش کنی.

  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    تا حالا به این فکر کرده‌ی که یه شماره بالاتر از شماره‌ی خودت شماره‌ی چه کسی می‌تونه باشه؟نه. ولی حالا که فکر می‌کنم به نظر آدم جالبی می‌رسه

  • Share

  • Author سبحان گنجی
  • Quote

    ﺁيدا هميشه فكر میكند دﺭ ﺁينه ﺯيباتر به نظر می‌ﺭسد تا ﺩﺭ عكس. ﻭ مطمئن نيست ﺍﺯ ﺩيد ﺩيگر موجودﺍﺕ بيشتر به تصويرﯼ كه ﺩﺭ ﺁينه می‌بيند شبيه ﺍست يا به تصويرﯼ كه دﺭ عكس. ﺍميدﻭﺍﺭ ﺍست بيشتر شبيه باشد به تصويرﯼ كه دﺭ ﺁينه می‌بيند. معقوﻝتر هم همين است. هر چه باشد دﺭ ﺁينه تحركی هست كه ﺩر عكس نيست؛ و ﺍين نزﺩيكتر ﺍست به طرﺯ ﺩيدهﻩشدن ﺍﺯ ﺩيگر چشم‌ها

  • Share